بانک اطلاعات خیرین سلامت
زندگینامه خیرین سلامت
بیشک راهکارهای دستیابی به اهداف بلند و متعالی حوزۀ سلامت و حرکت جامعه بهسوی این اهداف سعادتبخش مستلزم شناخت بیشتر و بهکارگیری تجارب و توانمندی مختلف افراد صاحبنظر است؛ برهمین اساس و با لطف ایزد منان زمینهای فراهم شد تا بتوان از وقت شریف خیرین گرانقدر استفاده نموده و گفتوگویی راجعبه زندگی و احوالات ایشان داشته باشیم تا چراغ راه عزیزانی شود که مایل به خدمت در راه سلامت جامعه هستند و با این حرکت عظيم و خداپسندانه برکات ارزشمندی را نصيب نيازمندان در حوزۀ سلامت نموده و زمينهساز حرکت پویا، اصولی و هدفمند دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه باشند تا هم دنیا و هم عقبی خود را بسازند. در این مطلب نگاهی داریم به زندگینامۀ برخی از خیرین نیکاندیش سلامت در تربت حیدریه:
محمدجواد اسماعیلزاده
محمدجواد اسماعیلزاده هستم، فوق لیسانس علوم قران و حدیث و از 12، 13 سالگی شروع به کار کردم. من وقتی دیپلم گرفتم از نظر اقتصادی کاملاً مستقل بودم و مهارتهایی را کسب کرده بودم که توانستم سرمایهای را تهیه کنم. در حال حاضر، در دانشگاه تدریس میکنم، و همچنین در مراکز فرهنگی مثل حوزه مشغول هستم و کارهای پژوهشی، تحقیقاتی هم انجام میدهم.
بهطور کلی در تمام حوزههایی که نیاز باشد مثل حوزهی فرهنگ، حوزهی مباحث اقتصادی و... نیازهای است. حدیثی از پیامبر داریم که میفرمایند: "من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم" کسی که روزش را شب کند و اهتمامی به امور مسلمین و مردم نداشته باشد، او مسلمان نیست. گاهاً در حوزۀ سلامت احساس نیاز میشود که اینجا نیاز است مردم به کمک بیایند تا بتوانند سلامت جامعه را تأمین بکنند که امنیت روانی و امنیت کلی برای جامعه حاصل شود.
خود قران بیان میکند "... للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه ولدار الاخره خیر..." هر کس که کار خوب بکند دنیایش را خوب میکند، آنهایی که در کار خیر پیشقدم هستند بهخاطر این است که میدانند اگر کار خوبی انجام بدهند لبخندی بر لب کسی میآید و این لبخند زندگی خودشان را هم زیبا و قشنگ میکند.
من دعوت دیگران به کار خیر را بهعنوان یک وظیفه میشناسم که بتوانم از تمام توان و نیرو برای اینکه جامعه را به این سمت سوق بدهم استفاده بکنم، کسی میتواند مردم را به کار خیر تشویق بکند که خودش زمینۀ ذهنی را داشته باشد و وظیفۀ همۀ ماست که در هر زمینهای که هستیم از دارایی، آبرو، زبان و از موقعیتمان استفاده بکنیم و بتوانیم مشکلات را حل کنیم تا چرخ ماشین حرکت مردم در پستی بلندیهای زندگی آسیب نبیند و بتوانند به سلامت به مقصد برسند.
به نظر من بین سرمایهگذاری در کارهای تجاری و کار خیر تناقض و منافی نیست، کسی میتواند کمک کند که از لحاظ مالی مشکلی نداشته باشد. از نظر من یک خیر موفق کسی است که در کارهای اقتصادی خودش موفق باشد ولی وابسته به آن نباشد. ثروت هم میتواند نعمت باشد هم نقمت؛ وقتی نعمت و زینت است که انسان بر آن سوار باشد یعنی بتواند مدیریت کند و وقتی نقمت است که آن بر انسان سوار باشد، یعنی ثروت را بهدست بیاورد ولی نتواند یک استفادۀ درست و منطقی داشته باشد.
برای جذب خیرین به حوزۀ سلامت، اول باید صداقت خودمان در گفتار، رفتار و کردار را نشان دهیم، دوم اینکه ما نخواهیم ضعف مدیریتی مدیران را به این وسیله پوشش دهیم، چیزیکه متأسفانه الان هست و خیرین خیلی کمتر در این حوزهها میآیند و بیشتر در حوزههای شخصی و انفرادی فعال هستند و جزیرهای عمل میکنند.
کسیکه کار خیر را بهصورت واقعی بخواهد انجام دهد اصلاً نیازمند تکریم نیست، یک شعر معروف داریم که تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز، کسی که روح بلند دارد دنبال تکریم نیست و او فقط نیکی را برای نیکی انجام میدهد؛ البته وظیفۀ مسئولین است که از خیرین تکریم کنند اما اگر کسی به شرط مزد کار خیری انجام دهد، اینجا آن اخلاص از بین میرود.
بهترین کار خیر این است که هر کسی در جامعه وظیفۀ خودش را بداند و من در هر کجا که هستم بهعنوان یک رفتگر، استاد، پدر، مادر، دانشجو و بهعنوان یک خیر کار خود را به درستی انجام دهم تا بتوانم زندگی قشنگی را برای خود و جامعهام بسازم.
احمد بلبل تربتی
اینجانب احمد بلبل تربتی متولد هشتم آبان ماه سال 1325 هجری شمسی در شهرستان تربت حیدریه و در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشودم. پدرم معماری بهنام در منطقه بود. حضور درکنار پدر و مادری متدین از همان دوران طفولیت در روش زندگی اثرگذار واقع شد. و در سن 11 سالگی در کارگاه موزائیکسازی که به همت پدر تأسیس شده بود، به کمک ایشان رفته و به اصطلاح وارد بازار کار شدم. در اوایل جوانی و قبل از خدمت مقدس سربازی به درخواست خانواده و بهویژه پدر بزرگوار که نقش پررنگی در امور جاری زندگی داشتند در سن 17 سالگی با دخترعمۀ خود ازدواج نمودم و پس از پایان خدمت به ادامۀ کار خود در کارگاه مشغول شدم. این کارگاه همچنان پس از سالها تلاش محصولی بهنام و قابل اعتماد مشتریان عرضه مینماید.
درسال 1354 همزمان با رحلت پدر عزیزم و با توجه به اینکه بنده فرزند ارشد خانواده بودم تکاپوی بیشتری به جهت امرار معاش مورد نیاز بود که با الطاف بیکرانۀ حضرت حق همۀ موانع برطرف و روند امور به پیش رفت. از آنجا که بنده علاقۀ زیادی به کارآفرینی دارم در سال1382 و با همکاری مرحوم حاج علیاصغر شرکت بهعنوان ساعیان مشارکت مردمی در تأسیس کارخانه سیمان زاوه تربت اقدام و به حمد خداوند و با حضور افرادی کارآمد و خیراندیش درسال 1386 شرکت راه اندازی گردید. و اکنون بالغ بر400 نفر پرسنل بهطور مستقیم در آن مشغول به کار میباشند. بنده در این سالها بهعنوان عضو هیئتمدیره در خدمت شرکت بودهام.
ماحصل زندگی مشترک اینجانب 2 فرزند پسر و 3 فرزند دختر که همگی ازدواج نموده و اکنون دارای 9 نوه و یک نبیره میباشم. فرزندان پسر و یک دخترم بههمراه 2 نفر از نوههای بزرگ دارای تحصیلات دانشگاهی میباشند.
علاقۀ بنده به کارهای اجتماعی و صنعتی همواره سبب شدهاست تا در گروههای مختلف مانند خانۀ صنعت معدن، تعاونی توسعۀ شهرستان و برخی محافل مذهبی فرهنگی و انجمنهای اجتماعی و مردمنهاد شرکت فعال داشته باشم که امیدوارم افکار و افعال اینجانب و همکاران عزیزم در طول این دوران، رضایت حضرت حق را به همراه داشته باشد.
زهرا برزگر
من زهرا برزگر متولد سال 1317 در مشهد هستم؛ در سال 1337 ازدواج کردم و حاصل ازدواجم پنج فرزند (2پسر و 3 دختر) است، حدود 20 سال پیش به امریکا مهاجرت کردم و قبل از شیوع بیماری کرونا هرسال به ایران میآمدم.
من همواره دیگران را تشویق به کار خیر میکنم در امریکا گروههایی متشکل از افراد فعال در حوزه خیرین داریم که با هم تبادل نظر کرده و کمکهایی را برای نیازمندان، ساختن مدارس و یا کمک به حوزه سلامت جمعآوری میکنیم. من به این نتیجه رسیدهام که زیبایی زندگی در کمک به دیگران نمود پیدا میکند. تابهحال در عرصه مدرسه سازی و سلامت اقدامات زیادی انجام شدهاست که از جمله آن ساخت مدرسه همت ابراهیم آباد، اهداء 2000متر زمین مدرسه طلیعه بدرآباد، ساخت مدرسه آینده سازان حاج جعفر برزگر به همراه خواهرم، ساخت دبستان روستای فدک، ساخت مدرسه روستای حصار، اهدای مجموعه مسکونی شامل 25 منزل، یک کارگاه و کلاسهای درس به خیریه انصار جواد الائمه مشهد، اهداء 3000 متر زمین به پارک نصرت مشهد، ساخت کلینیک دندان پزشکی در شهر فردوس، ساخت سه اتاق استریل پیوند مغز استخوان کودکان بیمارستان منتظریه، خرید دستگاه اتوکلاو، پیوند کلیه و دیالیز برای بیمارستان منتظریه، کمک به خرید داروی بچههای سرطانی بیمارستان منتظریه، کمک مالی برای قحطی زدگان سومالی، سوریه و جنگ زدههای دوران دفاع مقدس و تحت پوشش قراردادن تعدادی از کودکان آفریقا، سومالی و افغانستان است. انجام کار خیر به انسان آرامشی میدهد که تا قبل آن تجربه نکردهای، من معتقدم بدون شک کار خیر توفیقی است که خداوند به بندهاش عطا میکند و برکت به زندگی خیر میدهد.
علی براقی
من علی براقی (براتی) فرزند محسن، متولد 1369 هستم و اکنون در شهر کدکن سکونت دارم.
من تا سوم راهنمایی تحصیل کرده و حدود 4 سال به شغل قصابی مشغول بودم، حدود 5 سال خریدوفروش آلو و آلوچه و 20 سال به شغل خواروبار فروشی هستم.
در زمینۀ آموزش و پروش زمینی به متراژ 8000 مترمربع برای ساخت دبیرستان امام خامنهای کدکن اهدا نمودم و در قالب اولیا و مربیان به مدارس کمک کردم. در حوزۀ بهداشت و درمان در خرید ست احیای مرکز خدمات جامع سلامت کدکن، ساخت و تجهیز آزمایشگاه، تجهیز زایشگاه و خرید لوازم پزشکی و خرید تخت دیالیز جهت بیمارستان نهم دی کمک کردم و همچنین در کمک به زندانیان جرائم غیرعمد فعایلتهای خیرخواهانهای انجام دادم.
زندهیاد هادی محقق
بنده هادی محقق متواد آذر ماه 1336 هستم از 8 سالگی کتابفروشی میکردم و موفق به اخذ مدرک دیپلم ادبی در سال 1356 از دبیرستان رازی تربت حیدریه شدم. 38 سال است که مشغول طلافروشی هستم. در سال 1360 ازدواج کردم و دو دختر و یک پسر و 6 نوه دارم.
مادرم مرحومه بیبی ربابه موسوی مبلغ دین و مدرس قرآن کریم بودند و پدرم را د سن 8 سالگی از دست دادم.
سلامتی بهترین و بزرگترین نعمت خداوند به انسان است. زیرا تمام فعالیتهای جامعه به سلامتی افراد آن بستگی دارد این طور بگویم چرخ جامعه با سلامتی میگردد، حال اینکه باید به این مبحث بیش از هر مبحث دیگری توجه کرد تا بتوان به رونق و پیشرفت جامعه کمک کرد. پس باید امور حوزۀ سلامت را جدیتر از هر بحث دیگری مورد توجه و بررسی قرار داد.
حوزۀ سلامت هم مثل سایر امور جامعه، نیازهایی دارد که باید با برنامهریزی دقیق به تکتک امور پرداخته شود اما با توجه به هزینههای سرسامآوری که در بخش تأمین این نیازها وجود دارد نقش خیرین بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد که باید مسئولین با جذب و کمک گرفتن از خیرین بتوانند این نیازها را برطرف سازند.
انسانها به دنبال برترین حسها میگردند، حسهایی که انسان را بر عرش برساند و قلبش را سرشار از عشق گرداند و هر چقدر پیش برود این حس را بیشتر طلب میکند چرا که انسان بینهایت طلب است و من رسیدن به این حسهای تمام نشدنی و بینهایت را در کار خیر تجربه کردهام و شیرینی آن را درک میکنم و تمام برکت زندگیم را متأثر از کار خیر میدانم. چرا که کمک کردن همان تمام نشدنیهایی است که در زندگیمان به آن دست مییابیم.
در کتر خیر، برای بنده همینکه به این باور دارم، خداوند تبارک و تعالی میبیند، کافی است. من از انجام کار خیر لذت میبرم و به آرامش روحی و روانی میرسم. در واقع همینکه خداوند از من راضی باشد منجربه آرامش من میشود و توقعی در ازای کار خیر از خداوند ندارم.
بنده اعتقاد دارم کار خیر را نباید مخفی کرد. بزرگترین و بهترین قدم در کار خیر همراه کردن دیگران است. ما در هر کاری باید دیگران را از آن بهرهمند کنیم. مثلا اگر دانشی داریم به دیگران بیاموزیم (زکات علم آموزش است). و این یک وظیفهی بزرگ است زمانیکه انسان تفکر و باوری صحیح در خصوص کمک کردن دارد آن را بهطور شفاف به دیگران توضیح دهد تا شیرینی دستیابی به حس و حال خوب را با دیگران شریک شود.
هر سرمایهگذاری برای خود منفعتی به دنبال دارد تا نتوانی وضعیت اقتصادی خوبی داشته باشی نخواهی توانست در امور خیر از لحاظ مالی کمککننده باشی پس این نکته حائز اهمیت است. سرمایهگذاری در هر کاری که باعث رشد اقتصادی شود نه تنها بد نیست بلکه بسیار خوب است، چرا که آنچه مهم است اهداف انسان از سرمایهگذاری است اهداف صحیح و بینش درست میتواند تمام کارها را حل کند و سرمایهگذاری در کار خیر را سبب شود.
صداقت و شفاف بودن مسائل، بهترین اصل در جلب نظر خیرین است، علاوهبر اینکه باید تمام امور مالی بهطور صحیح توضیح داده شود و نقطهی ابهامی را به جای نگذارد باید افراد مورد اعتمادی هم مسئول جذب خیرین گردند.
در واقع تکریم و تجلیل خیر، با حس خوبی که از کمک کردن بهدست میآورد انجام میشود، چرا که خیر واقعی هیچگاه به دنبال تکریم نبوده بلکه کمک کردن را یک میانبر برای رسیدن به بهترینها میداند. اما باز هم باید توجه داشت تکریم و تجلیل در بعضی موارد خود باعث انگیزه خیرین برای مشارکت بیشتر در امور خیریه میشود.
برای انجام کار خیر لازم نیست حتما کار بزرگی انجام دهیم، اولین قدم برای کمک کردن، خودسازی است باید تا میشود اصول انسانیت را به کار ببریم و از تجربههای بزرگان استفاده کنیم. تا بتوانیم بهترین راه را برای انجام کار خیر بهدست آوریم.
خیر نیکاندیش زندهیاد هادی محقق در سال 1399 دیده از جهان فروبست و از جمله اقدامات خیرخواهانۀ ایشان میتوان به عضویت در مجمع خیرین مدرسهساز، مجمع خیرین سلامت شهرستان، عضو حامیان مرکز توانبخشی معلولان ذهنی امام سجاد (ع) و انجمن حمایت از بیماران کلیوی اشاره نمود. از جمله اقدامات خداپسندانۀ ایشان نیز میتوان به ساخت و اهدای دبیرستان نمونۀ 8 کلاسی مرحوم حاج مسعود محقق (فرزند ایشان) به مساحت 2300 متر مربع و همچنین مرکز خدمات بهداشتی و درمانی محقق به مساحت 2500 متر مربع در 4 طبقه در منطقۀ محروم شهرستان، کوی رضاشهر (فتح المبین سابق) اشاره نمود و کمکهای زیادی که به انجمن بیماران کلیوی شهرستان، انجمن بیماران اماس شهرستان و به خانودههای نیازمند کردند، یاد نمود.
علی مغانی
من علی مغانی هستم؛ بنده 5 فرزند دارم 4 پسر و یک دختر، در سن 16 سالگی ازدواج کردم و از همان موقع کار میکردم، در ابتدای جوانی همزمان با کار در بهیاری در چاپخانه هم مشغول به کار بودم. یادم میآید که به مدت شش ماه از پنج عصر تا شش صبح در چاپخانه کار کردم اما حقالزحمهام را پرداخت نکردند و این باعث ناراحتی و دلخوری من شد و اولین جرقه راهاندازی چاپخانه برای خودم از همانجا زده شد. من برای خودم اصلی دارم؛ وقتی کسی به من از نداریش میگوید، من با تمام وجود حس میکنم که حقیقت میگوید چون این صحنهها را دیدهام.
من در بچگی هم به مدرسه میرفتم و هم علف برای گوسفندهایمان میآوردم، روزی که علف گوسفندها را از یاد برده بودم، از سرزنش پدرم دلخور شدم و برای کار فاصله 21 کیلومتری را با پای پیاده از روستای خودمان، آلی تجرود، تا تربت حیدریه آمدم.
در تربت حیدریه هیچ پولی نداشتم، در چاپخانهای بهصورت روزمزد شروع به کار کردم در صورتیکه پول کمی دریافت میکردم و در اتاقکی کوچک شب را به صبح میرساندم، اما من هیچگاه گذشتۀ خودم را فراموش نمیکنم، من کسی بودهام که با مشکلات زیادی مواجه شده و از کودکی در شرایط سخت کار کردهام.
من برای کار خیر معامله نمیکنم یعنی اسمش را معامله نمیگذارم؛ خداوند میفرماید: "ارحم ترحم"، شما میدانید که در قانون اسلام هر چیزی بهایی دارد، مال زکات دارد، زبان زکات دارد و هر کمکی باید بدون چشمداشت انجام شود، چون گاهی آدم با تمام وجود چیزی میخواهد اما به ضررش تمام میشود اما خود نمیداند، پس همیشه آدمی باید مصلحت را در نظر بگیرد.
ارشاد افراد با زبان به سمت کار خیر قطعا بیتاثیر نیست و هر کس میتواند مشوق دیگری باشد و آن فرد با اختیار خود به سمت نیکوکاری سوق پیدا کند. گاهی در مشکلات گشایشی میشود که اصلا متوجه آن نمیشوید اما بعدا میفهمید که تأثیر آن کار نیک، در زندگی بودهاست و من بهوضوح در زندگی خودم، این را حس کردهام.